بصیرت کرمانشاه

سیاسی،مذهبی،سال«اقتصادمقاومتی،اقدام وعمل

بصیرت کرمانشاه

سیاسی،مذهبی،سال«اقتصادمقاومتی،اقدام وعمل

از آرمیتا و علیرضا چه خبر ؟

زمان محمد آقا بود که حسن  شد کاپیتان تیم ، رفتیم تو زمین ...

میگن اگه تیم تدارکات خوبی نداشته باشه و با حریفای قدری بازی نکرده باشه نمیتونه به اهدافش د

ست پیدا کنه

همین بود که اردو های بلند مدت و با برنامه ای برگزار کردیم

خلاصه یه روز اومدیم تو میدون ، قبلا هم اومده بودیم اما نه با این وسعت آمادگی

تو همون دور اول به عنوان پدیده شناخته شدیم ، آخه تو همون دور اول برجک خیلیا رو زدیم .

گردن کلفتایی رو خاک کردیم که عربده می کشیدن و بد مستی می کردن

فهمیدن این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست

دیگه دنیاشون ابری و تاریک شده بود و دیگه سبیلاشون دیده نمی شد که کسی ازش بترسه

رفتن واسه مقابله با ما تیم منتخب جمع کردن و اومدن تو میدون

خیلی هم سریع اومدن چون می دونستن که ما بعد از بازی قبلی چندتا مصدوم داریم

...

دلم میخواد قصه رو براتون کامل بگم اما ناچار خلاصش میکنم

جونم برات بگه بعد از انقلاب ما مصدوم زیاد داشتیم

تازه داشتیم دولت تشکیل میدادیم ، نیروهای نظامی مون بی سرو سامون بودن و ...

تیم دشمن که حالا خارچین شده و آماده رزم بود ، جنگ رو به ما تحمیل کرد

نوزادای تو قنداق که امام روح الله وعده شو داده بود حالا بزرگ شده بودن شدن به عنوان  بچه های تیم ما رفتن تو گود. این بازی رو هم ما بردیم البته بعد از این هشت سال خیلی از بچه های ما گلچین شدن و دیگه تو جمع ما نبودن

حریف ترسید .

اینجا بود که بازی رو تبدیل به المپیک کردن و تو همه رشته ها برای ما شروع کردن به کری خوندن

ترور ، تهدید ، تحریم

تهدید ، تحریم

تهدید ، تحریم

دوباره ترور

خدا بیامرزه شهید علی محمدی ، شهریاری ، رضایی نژاد رو ... خدا بیامرزه شهید احمدی روشن رو



( راستی از آرمیتا و علیرضا چه خبر  ؟

)آلبوم تصاویر , گالری تصاویر , گالری موضوعی , آلبوم موضوعی , پوستر شهید احمدی روشن , آلبوم عکس های شهید احمدی روشن , عکس های خانوادگی شهید احمدی روشن , شهید راه هسته ای , مصطفی احمدی روشن , شهید احمدی روشن در تخت جمشید , رهبری و شهید احمدی روشن


دوباره خلاصه کنم ، دشمنامون اومدن سر میز واسه مذاکره . قبلا هم اومده بودن

زمان محمد آقا بود که حسن  شد کاپیتان تیم ، رفتیم تو زمین ...

گفتن تعلیق کنید تا بزاریم رو حساب همکاری شما و دیگه کاریتون نداشته باشم

حسن آقا و محمد آقا تعلیق کردن اما آمریکا ما رو محور شرارت معرفی کرد . ما هنوز تو تعلیق داوطلبانه بودیم

گدشت تا شد زمان محمود و کاپیتانی رو داد به علی آقا و بعدش هم به آقا سعید

بچه ها هرچی چشم چرخوندن تو رفتار غربیا خبر از حسن نیت و قدم مثبت نبود

این شد که تصمیم گرفتیم شروع کنیم . خونی از امید تو رگ بچه های هسته ای و به تبع اونا تو رگ های همه ملت جوشید

استارت زدیم ، سانتریفیوژ ها رو چرخوندیم و آبشار هارو راه انداختیم

اونوریا هنوز داشتن ادامه میدادن ، ترور ... تهدید ... تحریم  . مصطفی احمدی روشن هامون خون دادن

حالا بازم حسن آقا اومده راس کار و آقاجواد رو فرستاده تو گود

آقامون امام سید علی فرمود همه بچه هایی که تو مذاکرات هستند بچه های انقلابند و باید حمایت بشن.

ماهم این فرمایش رو سرمه چشم کرده و حمایت می کنیم

البته حضرت آقا یه مطلبی هم فرموده اند با این مضمون که : به این مذاکرات امید ندارم

فقط از حسن آقا یه سوال دارم : این که ما دوباره تعلیق کردیم از نظر دشمن چی به حساب میاد ؟


گام اول ... یا ... دام اول ؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد