بصیرت کرمانشاه

سیاسی،مذهبی،سال«اقتصادمقاومتی،اقدام وعمل

بصیرت کرمانشاه

سیاسی،مذهبی،سال«اقتصادمقاومتی،اقدام وعمل

دغدغه هنرمندان کرمانشاهی













 ه قلم : کوروش مهرابی
کارشناس روابط عمومی، فعال عرصه تئاتر و عضو اسبق شورای نظارت بر نمایش استان کرمانشاه
به روایت بزرگان، مورخین و محققین، انقلاب ایران یک انقلاب دینی، اجتماعی و فرهنگی بوده و از فرهنگ به عنوان رکن اصلی انقلاب نام می برند، زیرا فرهنگ در تمام اجزای جامعه رسوخ کرده و پس از انقلاب از بحث برانگیزترین موضوعات بوده و هست.
مباحث فرهنگی همواره طیف وسیعی از مخاطبین را به خود مشغول داشته و طرح موضوعاتی مانند انقلاب فرهنگی در دانشگاهها و یا تشکیل شورای انقلاب فرهنگی به عنوان عالی ترین مرجع تصمیم گیری در حوزه فرهنگ این اهمیت را بیشتر مشخص می کند.
اگر نگاهی به تشکیلات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی(وزارت فرهنگ و هنر سابق) در بعد از انقلاب بیندازیم می بینیم که مباحث مطرح شده توسط وزرا و مدیرانش در جامعه بازتاب وسیعی یافته و یک وزیر یا معاون وزیر ارشاد با عملکرد و یا حتی اظهارنظر در خصوص مطلب خاصی موج مثبت و یا منفی در جامعه ایجاد کرده و با یک حرکت اشتباه طوفانهای سهمگینی را به سوی اهالی فرهنگ و هنر گسیل داشته است.
در سطح پایین تر از وزارت نیز ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها به تبعیت از وزارت متبوع تاثیرات زیادی از عملکرد مدیران خود پذیرفته و حوزه فرهنگی استان با نصب مدیران قوی دستخوش تغییرات مفید و ارتقای سطح فرهنگ و عناصر فرهنگی و هنری جامعه شده و با انتصاب مدیران ضعیف نیز ناملایمات و تنشهای زیادی ایجاد شده است، زیرا مدیران کل استانها نقش بسزایی را در هدایت عناصر فرهنگی در استان داشته که عدم دقت در انتصاب و بکار گیری مدیران نالایق و ناکارآمد ضربات زیادی را به فرهنگ و هنر بعضی استانها زده و بلعکس آن باعث رشد فزاینده شاخصهای و معولفه های فرهنگی آن استان شده است.

 
بسم الله الحمن الرحیم

به روایت بزرگان، مورخین و محققین، انقلاب ایران یک انقلاب دینی، اجتماعی و فرهنگی بوده و از فرهنگ به عنوان رکن اصلی انقلاب نام می برند، زیرا فرهنگ در تمام اجزای جامعه رسوخ کرده و پس از انقلاب از بحث برانگیزترین موضوعات بوده و هست.


مباحث فرهنگی همواره طیف وسیعی از مخاطبین را به خود مشغول داشته و طرح موضوعاتی مانند انقلاب فرهنگی در دانشگاهها و یا تشکیل شورای انقلاب فرهنگی به عنوان عالی ترین مرجع تصمیم گیری در حوزه فرهنگ این اهمیت را بیشتر مشخص می کند.

اگر نگاهی به تشکیلات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی(وزارت فرهنگ و هنر سابق) در بعد از انقلاب بیندازیم می بینیم که مباحث مطرح شده توسط وزرا و مدیرانش در جامعه بازتاب وسیعی یافته و یک وزیر یا معاون وزیر ارشاد با عملکرد و یا حتی اظهارنظر در خصوص مطلب خاصی موج مثبت و یا منفی در جامعه ایجاد کرده و با یک حرکت اشتباه طوفانهای سهمگینی را به سوی اهالی فرهنگ و هنر گسیل داشته است.

در سطح پایین تر از وزارت نیز ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها به تبعیت از وزارت متبوع تاثیرات زیادی از عملکرد مدیران خود پذیرفته و حوزه فرهنگی استان با نصب مدیران قوی دستخوش تغییرات مفید و ارتقای سطح فرهنگ و عناصر فرهنگی و هنری جامعه شده و با انتصاب مدیران ضعیف نیز ناملایمات و تنشهای زیادی ایجاد شده است، زیرا مدیران کل استانها نقش بسزایی را در هدایت عناصر فرهنگی در استان داشته که عدم دقت در انتصاب و بکار گیری مدیران نالایق و ناکارآمد ضربات زیادی را به فرهنگ و هنر بعضی استانها زده و بلعکس آن باعث رشد فزاینده شاخصهای و معولفه های فرهنگی آن استان شده است.

 همه باور داریم که هنرمندان و اهالی فرهنگ افرادی نجیب و با احساس بوده و معمولاً در استانها اهل فرهنگ با انتصاب شایسته یک مدیر فرهنگی و آشنا و مسلط به کار به میدان آمده و به ارتقای سطح فرهنگی استان خود کمک کرده اند و اگر مدیری تحمیلی و بدون صبغه فرهنگی نصب شده چون هنرمندان از جنجال و آلت دست شدن افراد دوری می کنند منزوی شده و گوشه عزلت را برمی گزینند که اینکار اولین ضربه جبران ناپذیررا به بدنه فرهنگی آن استانها وارد می کند.

بر اساس بررسی های بعمل آمده بیشترین ضربه به فضای فرهنگی استانها در اثر نصب مدیران ناکارآمد و سیاسی در ادارات کل ارشاد زده شده، زیرا متولیان سیاسی کار و یا سیاسی باز در وزارتخانه معمولاً فضای ستادی و تهران برایشان مهم بوده و کاری به مدیریت در استانها ندارند و بدون اینکه به شایستگی مدیران منصوب خود دقت کنند به خاطر سفارش فلان نماینده مجلس و یا فلان شخص سیاسی افرادی را به عنوان مدیرکل فرهنگ و ارشاد در اسانها نصب کرده اند که شاید برای پست دیگری شایسته باشند اما با فرهنگ و هنر بیگانه بوده و درک درستی از فرهنگ، هنر، هنرمند و شخص فرهیخته فرهنگی ندارند.

اگر نگاهی به کارنامه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمانشاه بیندازیم متوجه می شویم که فعالیتهای اداره کل این استان دوران فراز و فرود زیادی داشته و بهترین دوره شکوفایی فرهنگ و هنر غنی این استان دوره ای بوده که مدیرانی از جنس فرهنگ و هنر و یا بدنه اداره ارشاد سکان هدایت آنرا به دست گرفته و بدترین دوران برای جامعه فرهگی استان در دوران مدیران ناکارآمد سیاسی و دوراز وجه فرهنگی رقم خورده است.

برعکس تصوری که بیشتر افراد خارج از حوزه فرهنگ در خصوص اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی استانها دارند و کار آنرا صرفاً ستادی تصور کرده و اطلاعات فنی را برای مدیران ارشاد لازم ندانسته و یا وظایف این اداره کل را فقط دادن مجوز فعالیتهای هنری و فرهنگی می دانند؛ باید گفت که اداره کل فرهنگ و ارشاد تنها ستادی نبوده بلکه صفی و ستادی است و مدیر آن باید اطلاعات فنی داشته باشد؛ از طرف دیگر ارشاد استانها وظایف بسیار زیادی را نیز به عهده دارند و علی رغم وجود ادارت فرهنگی متعدد تنها متولی رسمی دولت در کل فضای فرهنگی و هنری استان فقط اداره ارشاد بوده و بنابراین باید تمام بدنه آن از کارمند و کارشناس گرفته تا مدیران و معاونین از جنس فرهنگ و هنر باشند تا بتوانند خدمت شایانی را به مخاطبین خاص خود که اکثراً از افراد فرهیخته و سرآمد جامعه هستند ارائه دهند.

حال اگر مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانی که هیچ آشنایی صفی و ستادی با این اداره کل ندارد سکان هدایت فرهنگ و هنر استان را به دست گیرد چه اتفاقی می افتد؟؟ فرض کنید این مدیر در طول عمرش به اندازه انگشتان یک دست هم گذرش به ساختمان اداره ارشاد نیفتاده و کوچکترین صبغه فرهنگی و هنری ندارد، مدیریت و کار اجرایی نکرده و مثلاً چند سالی تدریس و یا چندصباحی را به سخنرانی و وعظ گذرانده و هیچ ساختار اداری را نمی شناسد؛ در طول عمرش پایش به سینما باز نشده، تئاتر را هنر مسخره بازی، خسته کننده و غیر ضروری دانسته و ازدلقک بازی درمیان پرده های مراسم جشنها غش و ریسه می رود، موسیقی را تماماً حرام و شعر را نیز نه می فهمد و نه حوصله خواندنش را دارد؛ نقاشی و مجسمه سازی را جزء امور قبیحه دانسته و در عمرش غیر از کتابهای درسی چیزی را مطالعه نکرده و بزرگترین رمانی که خوانده کتابهای عاشقانه مرحومه فهیمه رحیمی است؛ با ادبیات ایران و جهان هیچ آشنایی نداشته و فرق بین ناشر و چاپخانه را نمی داند؛ تبلیغات و ارتباطات را فقط بنر زدن و پارچه نوشته نصب کردن می داند؛ نه باکار طاقت فرسای روزنامه نگاری و صنعت چاپ آشناست و نه حتی قدرت تمیز و تشخیص فیلم هنری از فیلمفارسی و سینمای سرگرمی را دارد، شاید اگر از وی بپرسی بزرگترین هنرمند سینمای جهان کیست؟ بگوید سیلوستر استالونه و یا آرنولد؟؟؟؟ یا بهترین فیلم سینمای هنری ایران چیست بگوید اخرجی ها؟

حال اگر مدیری با شرایط فوق الذکر به عنوان مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی یک استان منصوب شود فکر می کنید این شخص می تواند حوزه فرهنگ استان را مدیریت کند؟؟؟ آیا این مدیر قادر به جوابگویی به انتظارات مخاطبان فرهیخته خود خواهد بود؟؟ آیا می تواند مباحث، مشکلات و خواسته های تخصصی فرهیختگان حوزه های متعدد را متوجه و بعد تجزیه، تحلیل و رفع مشکل نماید؟؟؟؟

فارغ از مخاطبین خاص اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، فکر می کنید شخصی که یکشبه و بدون هیج آموزشی به عنوان مدیرکل نصب شده چقدر وقت لازم دارد که فضا، محیط کار و چگونگی مکاتبات اداری؛ وظایف، قوانین و مقررات اداره تحت مدیریت خود را به صورت تجربی و در طول کار بیاموزد و در کنار یادگیری مقررات چقدر زمان می خواهد که گروهای غیر رسمی، مخالفین و کارشناسان خبره ای که هرکدام در حوزه خود مدعی هستند را شناخته و سپس با خود همراه و همدل کند؟ آیا این مدیر تا پایان دوره 3 الی 4 ساله مدیریت خود این شناخت اولیه را (که یک مدیر صف حداقل در مدت 1 الی 2 دهه به دست خواهد آورد) کسب خواهد کرد؟ و آیا فرصت این را خواهد داشت که کارهای مدیران گذشته و قبل از خود را که اصلاً در مورد آن شناخت ندارد تجزیه و تحلیل کرده و بر اساس آنها برای آینده برنامه ریزی کند؟؟ به نظر شما خواننده محترم این مطلب اینچنین مدیری برای انجام اینکارها و تبدیل شدن به یک مدیر فرهنگی چند سال نیاز دارد که به همه شاخصه های لازم برای یک مدیر فرهنگی دست یابد؟تجربه نشان داده که اینگونه مدیران نه استعداد یادگیری و نه وقت اینهمه کار را دارند، زیرا فرهنگ و هنر چیزی صد درصد اکتسابی نبوده و باید ذاتاً علقه و استعداد فراگیری آنرا داشته باشی وگرنه از آن متنفر و یا حداقل بی تفاوت خواهی شد.

البته باید در نظر داشت اینگونه مدیران که بدون شایستگی مسئولیت به عهده می گیرند بر اساس ذهنیتهای قبلی از آن اداره کل دست به آزمون و خطا زده و در ابتدا به انتصاب اقوام، آشنایان و معتمدین خود در پستهای حساس به منظور کمک گرفتن از توانایی آنها اقدام کرده و اگر منتصبین نیز اشخاص بی هنری مثل خودشان باشند محتاج مشاوران می شوند که در این زمینه بعضاً غرور اجازه استفاده از کارشناسان زبده اداره ارشاد را به آنها نمی دهد لذا از افراد دون پایه درون سازمانی و یا برون سازمانی که بدتر از خود ایشان اتفاقی در فرهنگ و هنر افتاده  و صرفاً به عنوان کار اداری نه عشق و علاقه به آن نگاه می کنند برای مشاوره بهره می برند و این مشاوران فرصت طلب عنان و اختیار اینگونه مدیران را به دست گرفته و منویات خود را به اجرا در می آورند.

حکایت تعدادی از مدیران کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها به قرار فوق بوده که امیدواریم درگذشته در استان کرمانشاه منصوب نشده و یا در آینده نیایند، اما به هر حال بعد از گذشت 34 سال از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در ایران، تثبیت شایسته سالاری در جامعه و آزمون خطای فراوان در عرصه مدیریت دیگر انتظار بیجایی نیست که اهالی فرهنگ و هنر از مسئولین ستادی بخواهند و فریاد بزنند که فرهنگ و هنر استانها را به دست نااهلان و نامحرمانی که به سفارش این و آن دنبال مدیریت هستند ندهید، دیگر زمان آزمون و خطا بس است، فرهنگ را به اهلش سپرده و به فرهنگ باوران اعتماد کنید، از ورود غیرمتخصصین، باندبازها و سیاست بازها، اقوام و آشنایان بی استعداد و بی هنر مدیران به حوزه فرهنگ جلو گیری کرده و ما را به خودمان واگذارید، مطمئن باشید محرم تر از اهل فرهنگ برای اهالیش نیست.

در پایان لازم می دانم از متولیان ارشد استان خواهش نمائیم در دولت تدبیر وامید با دقت بیشتر و مشورت با اهلش مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمانشاه را انتخاب نمایید تا فردا روزی زانوی غم بغل نکنیم که این شخص از کجا آمد و چه بر سرفرهنگ و هنر استان توسط بی هنران آورده شد....، لذا به نظر می رسد بهترین فرد برای مدیرکلی فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یا باید از بدنه همان اداره که سابقه کار صفی و ستادی دارد باشد و یا از اهالی شایسته  فرهنگ، هنر و امتحان پس داده مرتبط با ارشاد؛ نه مدیران سفارشی و بی ذوق و بی هنر و .........  

لازم می دانم متذکر شوم که در این مطلب اسمی از شخص حقیقی یا حقوقی نبرده و منظورم فرد معینی از مدیران گذشته و حال حاضر ارشاد نیست و فقط فرضیاتم را برای آینده نوشتم، هرچند که دوست داشتم ظرفیت مدیران و اشخاص آنقدر بالا می رفت که مطلبم را واضح و با مصداق مشخص می نوشتم تا بتوانیم در فضایی کاملاً علمی و منصفانه به نقد یکدیگر بپردازیم؛ به امید آن روز که به خاطر کسب روزی و مشکلات خانواده دچار خودسانسوری و قایم کردن قلمها در پستوی ذهنمان نشویم.

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 19 مهر 1392 ساعت 17:35

وزارت ارشاد با مشورت ایشان مدیرکل جدید را انتخاب کرده است مبارکه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد