چرابایدازمسئولین انتقاد کرد؟

  

شاید برای بسیاری از مخاطبان جالب باشد که از پشت صحنه و ماوقع مسائل و روابط رسانه ای نشده ای که بین منتقدین با مسئولین وجود دارد، مطالبی را بدانند تا مکمل سلسله آگاهی های آشکارشان به استناد یادداشتها و محاجه هایی باشد که در رسانه های گروهی اعم از رسانه ملی، رسانه های مکتوب و یا رسانه های مجازی تجلی یافته و بدون واسطه در جریان قرار می گیرند.

مقدمتاً لازم می دانم که چند تذکر اساسی را به افکار عمومی متذکر شده و دانسته هایشان را یادآور شوم:

اولاً باید تاکید کنم که قبول مسئولیت و قرارگرفتن در جرگه مدیران از یکسو و نیز انتقاد از مسئولین و مدیران جامعه از دگرسو، دو سوی یک تکلیف شرعی و وظیفه ملی اند و در اصل هر دو کمک مستقیم به تقویت تحقق اهدافی هستند که تحت عنوان برنامه های کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت و سند چشم انداز بیست ساله و غیره در مراجع قانونی و سلسله مراتب مدیریتی به تصویب رسیده و رسماً ابلاغ شده اند.

ثانیاً برخلاف آنچه که تبلیغ می شود، منتقدین سازنده و منصف، مخالفین مسئولین نیستند، بلکه خود نیز در حلقه وابستگی به نظام و ساختار ولائی آن قرار داشته و هدفشان مچ گیری و تخریب و تسویه حساب سیاسی نیست، که اگر خلاف این ادعا ثابت شود، در منصف بودن، صداقت و حسن نیت منتقد باید تردید کرد.

ثالثاً انتقاد از عملکرد مسئولین، تابع یک ضرورت انکارناپذیر و آن احتمال غفلت مدیران از اهداف و قرارگرفتن در حواشی مسائلی است که برای همه انسانها از جمله مدیران محتمل است و طبعاً غفلت مدیران مثل به خواب رفتن راننده یک وسیله نقلیه عمومی پر از مسافر در هنگام رانندگی است که با متضرر شدن آحاد افراد جامعه مترادف است و این با خوابیدن مسافران کاملاً متفاوت است،بنابراین توجه و تذکر دادن به مدیر، کمک به نجات جامعه است.

رابعاً نقد، یک پردازش فنی و تخصصی و در اصل یک جزوه کمکی برای تقویت دانش مدیرانی است که شاید در تشکیل اتاق فکر، انتخاب مشاوران و یا استفاده از منابع معتبر و ایجاد بانک اطلاعات، قصور و یا دسترسی محدود داشته اند و از این رو منتقد روی دوم سکه توفیق مدیر است که نباید به اتهام تحریک احتمالی افکار عمومی و یا احتمال سوءاستفاده های بدخواهان در داخل یا خارج، با مخالف و گاهی هم با معاند، اشتباه گرفته شود.

البته کرمانشاه بواسطه برخورداری از مدیران ارشد کم ظرفیتی چون آقای مهندس دادوش هاشمی و روحیه نارسانه ای معاونین وبعضی ازمدیران ایشان یکی از استانهای نادری است که شاهد بیشترین شکایت مدیران از منتقدانی دارد که بعضاً از حریم نقد منصفانه هم خارج نشده و در اصل شبیه کارگردانی یک سریال مقابله ای را هم تداعی نمی کنند.

با این مقدمه مطول باید اشاره کنم که رابطه منتقدین با مدیران در پشت صحنه رسانه ها بسیار غیردوستانه و غیرعاطفی است و درست عین برخی از تجلیات تلخ رسانه ای که ضرورتاً منجر به انتخاب واژه های ناخوشایند در راستای پاسخگوئی به مفاد انتقادات می شود، ناشکری نیست ولی ظرفیت بزرگی برای ارتباطات غیررسانه ای در هر دو سوی ماجرا ملاحظه نمی شود که این موجب اعتلای آستانه تحمل آنها در گسترش مراودات مفید اداری نمی گردد.

چه میشد برخی از این مدیران، تعدادی از منتقدان کاربلد را بعنوان مشاور خود برمی گزیدند ؟؟و برخی دیگر هم پای ثابت دعوت به جلسات اتاق فکر آنها میشدند؟؟ و در کمرنگ ترین آنها چه میشد،مدیران مورد انتقاد به انگیزه بهره بردن از دیدگاههای متنوع، مشتریان پروپاقرص مطالعه متن های انتقادی از حوزه مدیریت خویش می بودند؟ بطور نمونه می توانم از خودم وکسانی نام ببرم و مثال بزنم که علیرغم برخورداری از نگاه غلیظ انتقادی نسبت به عملکردهای شخص استاندار بخاطربرکنارکردن مدیران دلسوز،دست پاک ،ساده زیست،مومن ،معتقدبه ولایت فقیه وازهمه مهمترچاپلوس وپاچه خوارنبودن آنهاو ازهمه بدتربکارگیری برخی مدیران کم تجربه وبرخی دارای سوابق سوء ودیگری غارتگربیت المال،آن یکی مخالف ولایت فقیه وبعضی منتقد بی منطق احمدی نژاد87وعده ای متصل به گروه انحرافی به سرکردگی رحیم آقامشایی وتعدادی عضوگروه فتنه گرسبز88هستندوهمچنین مسئولین محترم دست نشانده ایشان و برخی از دستگاهها از جمله ادارات وارگانهای  که بعضاً متهم به نوعی افراط در بکارگیری مدیران دارای خصائل فوق الذکرهستند،مزید بر علت است.ولی همانطورکه گفتم ،برخلاف آنچه که تبلیغ می شود، منتقدین غیرسازنده ، غیرمنصف و مخالف مسئولین نیستند، بلکه خودشانرا دلسوزنظام ولایی و در حلقه وابستگی به اسلام و ساختار مذهبی آن قرار میدهند و هدفشان مچ گیری و تخریب و تسویه حساب سیاسی نیست،بلکه به ناچاروازباب تکلیف شرعی ,انسانی مجبورند درجبهه منتقدین استاندارومدیران ناکارآمدایشان باشند.اما ازابتداوهمواره با عدم استقبال مثبت مدیرارشداستان مواجه اند و عمدتاً در بسیاری از جلسات تخصصی و پردازشی هم ازآنها دعوت نشده و حضور نداشته وندارند.

البته اگر چه نمی توان برخی تماس ها و برخوردهای تلخ و حتی شکایت ها و قطع رابطه های بین منتقدین و مدیران را انکار کرد، اما کثرت تعداد اینگونه موارد و عمیق بودن مرافعه ها که غالباً غیرموسمی و دیرگذرندرا نمی توان براحتی اغماض نمودوزودگذشت.

در پایان و مستند به رهنمودهای رمضانی رهبر معظم انقلاب که بر تحمل انتقادات تند و تیز افراد خیرخواه توسط مسئولین جامعه تاکید فرموده اند، امیدوارم ما نیز شاهد تثبیت همین منش الهی در کرمانشاه باشیم و اگراینگونه شد،ما هم همانند گذشته باهم دریک سنگر برعلیه آمریکا شیطان بزرگ می ایستیم  .