رضا منتظریانی <
montazeriani@yahoo.com>
((
هر انسانی خود را متعلق به مکانی خاص و آن مکان را متعلق به
خود می داند و به آن مکان احساس تعلق دارد و می گوید سرزمین من، شهر من .
همه ما به کرمانشاه تعلق داریم و کرمانشاه هم متعلق به ما است . کرمانشاه
را دوست می داریم و عزیز می شماریم . اگر برخی مقالات و نوشته ها را در
خصوص شهر و استان تند و بی محابا می بینیم ، او را تنها از سر دلسوزی
برای پیشرفت این دیار کهـن تلقی کنیم و نـه خصومت و سیاه نمایی . لذا برای
اینکه به کسی بر نخورد تا وقت و فرصت گران بهای خدمت را صرف انتقام کند می
گوییم: در فرهنگ لغت ، دیمی زراعتی است که با آب باران رشد کرده و آنرا
آب ندهند .
کشاورز دیم کار برخی مولفه ها مانند زمین، شخم ، تهیه بذر و
بذرپاشی را خود انتخاب کرده و بقیه را به امید خدا رها می کند که اگر شانسی
باران آمد ایشان هم شانسی بهره می برد وشانسی زندگیش رونق می یابد .
با اینکه در منطقه خشکی زندگی می کنیم اما توان و استعداد آن
را داریم که اسیر کار دیمی نشویم . مردم پرتلاش و پیگیر کویر یزد و
اصفهان این کار را کرده اند . با کمک و همراهی نمایندگان و مسئولین متحد
خود از طریق قنات و غیر قنات و از صد ها کیلومتر دورتر و از سر چشمه هایی
بنام دولت و مجلس آب را به زمینهای تشنه خود می رسانند و محصولی از بذر
(( فرهنگ ، اقتصاد، سیاست ، اجتماع ، بهداشت و امنیت)) برداشت می کنند که
در کشور بی نظیر و یا کم نظیر است . این کویر نشینان یزد و اصفهان حتی در
استان و دیارما نیز با توان یدی فرزندانمان ولی با فکر مکانیزه و سیستمی
محصولات فراوانی برای خود برداشت می کنند .
در منطقه خوش آب و هوا و مستعد کر مانشاه ، با زمینها و بذرهای
ناب کشت و کار دیمی فراوان است. غافل از اینکه اگر فکر مکانیزه و سیستمی
جایگزین تفکر دیمی شود استان ما رتبه نخست را در بسیاری از زمینه ها کسب
می نماید و همه به کرمانشاهی بودن خود افتخار می کنیم .
فکر دیمی باعث کار دیمی می شود و محصول دیمی می دهد . ظاهرا این
روش جزء لاینفک زندگی در برخی از روستا ها شده است . در این روستا چون فکر
سیستمی نیست روزی یک کدخدا عوض می شود . هر کدخدایی بدون مشورت با اهالی
روستا به فکر ترویج تفکر دیمی خود است . اگر شورای روستا برگزار شود تعداد
زیادی از اهالی دیمی کاندیدا می شوند . در این روستای دیمی برخی کاندیداها
سعی می کنند با هدیه (جو ، گندم ، عدس، نخود، ) و بر حسب علاقه دیگران به
این اقلام نظر آنها را برای رای جلب کنند. در این روستای دیمی کد خدا
ناظر خاموش است . نمایندگان روستای دیمی بجای ترویج و آبادانی و کسب بودجه
بیشتر از دهداری و نظارت بر کد خدا و همکارانش به فکر کار های دیگر هستند
.در این روستای دیمی توسط کد خدا و همکارانش برای جوانان اشتغال و
سرگرمی کمتر فراهم میشود . در این روستای دیمی برای رفاه حال اهالی طرح
منوریل از شمال به جنوب روستا اجرا می شود ولی در وسط کار متوجه می شوند
فکر این کار دیمی بوده است و بکش بکش در خصوص اجرا و عدم اجرا شروع می شود .
در این روستای دیمی بر روی هر بامی بلند گویی نصب شده است و هر کس با ساز
کوک نشده خود تکنوازی می کند و خبری از هم نوازی و هم خوانی نیست .
دراین صداهای ناموزون صدای معلم روستا بصورت ضعیف شنیده می شود
که می گوید : ((در تفکر سیستمی پیشرفت و توسعه، تمام مولفه ها به دست خود
انسان است . شانس و اقبال در این خصوص معنایی ندارد . اگر تمام مولفه ها به
درستی انتخاب شده با شد و تحت یک مدیریت سیستمی، برنامه ریزی و زمان بندی
شده باشد و مهم تر از همه اگر مردم پیگیر سرنوشت خود باشند و با نظارت دقیق
و همگانی راه فرصت طلبان را مسدود کنند ، بدون تردید رشد و توسعه مطلوب
بدست می آید و ما کمتر شاهد دوباره کاری هستیم. در هر زمینه ای که می
خواهیم کار کنیم ( اقتصادی ،اجتماعی ،فرهنگی ، ورزشی ، بهداشتی و سیاسی... )
قبل از شروع به اجرا باید بدانیم 1- کجا هستیم؟ 2- کجا می خواهیم برویم؟
3- چه مولفه هایی مورد نیاز است ؟4- با چه برنامه ای می خواهیم حرکت کنیم؟
5- در چه زمانی به مقصود می رسیم؟6 - نظر صاحب نظران خبره در آن خصوص چیست؟
اگر هر کدام از این پرسشها بی جواب باشد یا پاسخ صحیحی نداشته باشد و یا
بی اهمیت خوانده شود حکایت همان کشاورز دیم کار است.))
افسوس در این روستای دیمی پیمانکار عمیق شخم نمی زند . بذر فروش
بذر نامرغوب می فروشد . ویجین کار بجای علف هرز که مقدارشان زیاد شده محصول
را ویجین می کند . صدای آن معلم به کسی نمی رسد . مالک زمین پیگیر و ناظر
نبوده و کدخدا به فکر ناخدایی است.